دبیرستان من
زنگ آزمایشگاه سال نود و یک – نود و دو قسمت دوم سوتی هدی م: وارانه!!! سوتی مریم م: آینه مقرر! خانم ک: اگر به آینه ی محدب پرتوهای واگرا بتابونیم چی میشه؟! ریحانه م: موازی بازتاب میکنه! خانم ک: چجوری کشید؟! بدید ببینم! ما: هومممممم! خانم نمیشه! روی تخته هوشمنده! خانم ک: بدید ببینم ما: خانم آخه... رو میز کشیدیم خانم ک: >:( (اسفند) خانم ک: برگه بدین تو برگه بکشم ریحانه م: عجب بدبختیه ها مدرسه هوشمنده! نرگس ز: این تبلت خانمه! یه نهیب به کلاس؛ ریحانه م: قوز نکن! راضیه ن: با کی بودی؟! ریحانه م: همگانی بود!!! (اسفند) خانم ک: از اون موقع نشستی هی هوس میکنی! (نشان از ویار بچه های آنتیک ما) (فروردین) خانم ک: کولر رو روشن کن! منم رفتم روی صندلیم و اشتباهی به جای پنکه هوا کش رو روشن که نه خاموش کردم بعد دیدم از پشت باد میاد! فهمیدم پنکه اونور بوده!(فروردین) سر آزمایش های مربوط نور بود. کلاس رو تاریک می کردیم برای آزمایش دوستان میگرفتند می خوابیدند. یکی در کلاس رو باز کرد نور اومد تو... ریحانه م: اِاِاِ! چرتمو می پرونید! بحث سر موهای یکی از دوستان بود. ثمینه ه اومد مقنعه دوست عزیزمون رو دربیاره اون دوست گفت: نه موهامو شونه نکردم! بعد یهو ثمینه ه مقنعشو کشید و با معلوم شدن هندزفری های سفیدش همه زدن زیر خنده! معلم هم فهمید و خندید. اون دوستمون گفت: تو سرویس آهنگ گوش میدم! (فروردین) سوتی هدی م: اَنقَدَ خوشم اومده!!!(اردیبهشت) ریحانه م: خانم! شما طراحی می رفتید؟ خط هاتونو خیلی صاف میکشید خانم ک: نه من استعداد ذاتی دارم! ما: اووووووووووووووووووووووووووووو! بچه ها: خانم! تا حالا کلاسی به این داغونی داشتید؟ خانم ک: نه! هدی م حوصلش سر رفته بود گزارشش رو فینگلیش می نوشت! زنگ آزمایشگاه سال نود و یک – نود و دو زنگ آزمایشگاه به جد زنگ مفرحی بود و سوتی های ما و معلم به مقداری زیاد بود که حدود دوازده صفحه از انتهای دفترم مربوط به سوتی می شود! ولی خب هشتاد درصد سوتی ها برای آوردن در اینجا مناسب نیستو به قول معلممون: شما بی ادب ترین کلاسی بودید که داشتم! یه بار اومدم بگم: ذوق مرگ گفتم: ذوگ مرق! یه بار دیگه یه دوستی داشت درباره رخشورخونه صحبت می کرد؛ من: خانم! شما یخ شور خونه دارید؟! خانم ک: واگرا باشه چجوری بازتاب میکنه؟! مریم م: هیچ جوری! ما یه پدیده داشتیم به اسم تبلت. یعنی چون فضای آزمایشگاه کوچیک بود و امکان استفاده از تخته نبود معلم شکل رو برای یه نفر تو دفترش می کشید بعد بقیه از رو اون شکل میکشیدند. ما هم برای بالا بردن کلاس کار میگفتیم تبلتتو بده! بعد همیشه سر این که معلم شکل رو برای کی بکشه دعوا بود. یه بار من که اون سر میز بودم موقع شکل کشیدن با شتاب و وضع بدی دفترم رو دادم. نوبت شکل کشیدن تو دفتر هدی م هم که شد، هدی م داد زد: با این خودکار نه!؛ خانم ک: این جا همه مشکل دارند. اون که دفترشو اونجوری میده. اینم از این (هدی) (بهمن) یه ذره لوله کشی بخاری آزمایشگاه غیر استاندارد بود. بچه ها میگفتند: اگه گاز انشعاب کنه تو روزنامه ها می نویسند: یک معلم و نه دانش در اثر گاز گرفتگی جان خود را از دست دادند. نرگس ز هم می گفت: بعد یاس میاد برامون آهنگ میخونه! (اشاره به آهنگ از چی بگم) بخاری درست پشت صندلی من بود؛ خانم ک: چه سرد شده هوا من: نه! من دارم می سوزم! یکی: تو نسوزی کی بسوزه؟ هدی م:بوی سوختنی میاد! من: منم! قشنگ مانتوم بوی اتو می داد. آخه بخاری قشنگ چسبیده به صندلی من بود! نرگس ز: چه باحاله یکی بسوزه بدوئه تو حیاط خاطره ی بعدی رو معلم مون جدا" خواهش کرد ننویسم چون سوتی بدی داد! از اینجا آوردنش معذورم! بچه ها داشتند آهنگ میخوندند؛ نرگس ز به ریحانه م: جرئت داری چشمای وحشی رو بخون! ریحانه م: مگه چیه؟! نرگس ز: بخون اونجاش که رسیدی داد بزن! ریحانه م: اون جاش بوق می زنیم! یکی: راضیه تو نمیخوای اسم بچتو روزنه بذاری؟! راضیه: نه من همینطوری حالم بده! یکی: پس یکی تو راهه! ریحانه م به ثمینه ه: در رو ببند! هی در رو وا میکنه ما هر جلسه میگیم ببند! راضیه ن: عین این گداها که دم در دستشویی میشینن!(آخه دم در می نشست همیشه!) ثمینه ه: مگه کلاسمون دستشوییه؟! زنگ دین و زندگی سال نود و یک – نود و دو هنگامی که معلم عصبانی شد؛ خانم ف: چقدر خانم صدر از شما تعریف کردند، گفتند ما گزینش کردیم. چه بچه هایی، چه خانواده هایی! من تو اون کلاس خیلی آرامش دارم! یه روز خوب اسفند؛ فاطمه پ: زهر مار، کوفت، مرض! بحث ازدواج و مخالفت دوستان؛ خانم ف: ما سال سوم درباره ی ازدواج صحبت می کردیم. یه دختری مثل این خانم (حانیه ر) می گفت: مرد چیه! اول از همه ازدواج کرد. شوهرش خاکش کرد. زهره ت: فرقش اینه که یکی پیدا شد اونو بگیره. کسی پیدا نمیشه اینو بگیره! خانم ف: به افتخارش! یکی از دوستان پای تخته نوشته بود: خدایا ازت بدم میاد؛ خانم ف: کی اینو نوشته؟! کفر محضه! سر بحث غسل مس میت؛ حانیه الف: خانم یعنی قصاب ها بعد از کارشون باید غسل کنند به جسد دست می زنند؟ خانم ف: وای الف! اون انسانه که باید... متن کتاب: برخی از افراد توقع ایثار و فداکاری یک طرفه از دوست خود دارند تا جایی که انتظار دارند در هر امر باطل و ناحقی هم از آنان حمایت کند. حانیه ر: مثل من! زنگ زبان سال نود و یک - نود و دو در وصف کلاس؛ خانم ر: یه مشت خلند البته به بعضی ها جسارت نشه ولی تعداد خل ها بیشتره! به ریحانه م؛ خانم ر: خیلی جالبه! دیدم چرا سه تا پا داری یه پاچه و دوتا پا من: پاچه؟! خانم ر: آستین سوئیشرتش شبیه پاچه شده!(آذر) در ادامه بحث drawing؛ خانم ر: من یه نوه دارم یه سال و نیمشه. میگه: بتش (بکش)! چشم یه ابو (ابرو). به من میگه: مامان جو یه تامیون (کامیون) بتش! نه یه تامیون بزرگ بتش!. بهش میگم: پارسا رو هم باید بذاریم تو کامیون! یه روز که بچه های کلاس کلمه above رو درست نشنیدند؛ من: above؟ خانم ر: above نه! استرسش رو bـه! من: نه بحث اینه که v؟ خانم ر: آره دیگه! من: آخه همه f شنیدند بچه ها:آره! خانم ر: خب کلمه رو نگاه کن! v داره! من: خب مثلا" enough که f نداره! خانم ر: میدونی مثل چی گفتی؟ مثل کلاغ پر! پارسا که پر نداره! اینم گفت: enough که f نداره! (بهمن) زهره ت left رو گفت: لیفت؛ خانم ر: left! زهره ت: مگه من چی گفتم؟! خانم ر: گفتی لیفت. چه پررو هم هست!(بهمن) یکی آوازش گرفته بود؛ خانم ر: اونی که آواز می خونه shut up! (بهمن) خخخخخخ! چه زنگ های باحالی داشتیم! زنگ فیزیک سال نود و یک - نود و دو خانم ر:حانیه الف پفه یعنی حجمش زیاده ولی زورش فکر نکنم! ولی حانیه الف سر ورزش از همتون ژیگول تره! ریحانه م هم سر ورزش مثل پسر بچه هاست!(آبان) ســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــانســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــور(آبان) ریحانه م:حانیه! (ر) سوال چهار کدوم میشه؟! حانیه ر: علف! (یعنی الف) (دی) در وصف من خانم ر: آره تو نسبت به اول سال خیلی بهتر شدی، تو اصلا" رشد کردی. هر چی تو رشد کردی م افت کرد.(بهمن) ســـــــــــــــــــــــــــــــــانســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــور(فروردین) در وصف خانم م (تربیتی و البته خیلی کاره)؛ البته قصه از اون جا شروع شد که من حالم بد بود و چیزی نمیتونستم بخورم. بعد دیگه به دست خانم م تونستم نون و پنیر و چایی بخورم و حالم خوب شد خانم ر: خانم م انصافا" خوشرو اند فاطمه پ: دست خانم م برکت داره خانم ر: خانم م منش بزرگوارانه ای دارند فاطمه پ: آره آدم فهمیده ایه! خانم ر: آدم ها هر چی پر بار تر میشن افتاده تر میشن!(اردیبهشت) یادگاری حانیه الف: بابا آب داد دیگه شعار ما نیست بابا جون داد. بابا جنگید بابا جون داد 2 بابا خون داد 2(اردیبهشت) من: یعنی مینویسیم هشتاد درصد پی غیرمفید، اونوقت این میشه پیوی مفید(ترکیب پی و کیو) زنگ ریاضی سال نود و یک - نود و دو قسمت دوم یه داستان اخلاقی؛ خانم د: قدیما دعوا میشده یه اسب اونجا بوده زرنگا سوار میشدند در می رفتنند. ولی بعضیا فکر می کردنند خیلی زرنگند خیز برمیداشتند از اون ور اسب میفتادند و پاشون میشکست. خانم د: شاهنامه رو... نیوشا ط: آخر پاییز می شمارند! در وصف ثمینه ه: خانم د: ثمینه ه بچه خوش غیرتیه سر امتحانش گریه کرد نیوشا ط: خانم اگه اینجوری باشه که من لوتی غیرتم در وصف کلاس اول A: خانم د: کلاستون کلاس جالبیه بچه هاش یه مدلی هستند؛ زود می خندند، زود گریه می کنند! باید یاد بگیرید با هم بخندیم نه بهم بخندیم(شش آبان) حانیه الف داشت به من که پای تخته بودم می گفت چی کار کن که کی بیاد پا تخته؛ خانم د: این خانم میترسه بهش پلی کپی بیفته! عینکم خریده بیاد این جا یه پزی بده!(هشت آبان) بچه ها به ریحانه م: خوش خط ریحانه م: گچش بده زهره ت: عروس بلد نیست... خانم د: آره عروس بلد نیست یه کاری بکنه میگه زمین کجه! یکی: یه کاری که بدتره!(پانزده آبان) در وصف من: خانم د: معلم خوبی میشی(پانزده آبان) من: خب خانم برای ریشه ی دوم می تونیم اعداد رو به چندتا عدد تجزیه کنیم خانم د: صبر کن اونا رو هم درس میدم! من: خب خانم من هولم! خانم د: چند ماهه بدنیا اومدی؟! من: فکر کنم نه ماهه دیگه! مامانم فروردین ازدواج کرد خرداد حامله شد من اسفند بدنیا اومدم! بچه ها خندیدند! +معلم خانم د: به قاف فرصت بدی کل خاندانو گذشتشو میگه!(شانزده آبان) ســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــانســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــور ریحانه م: خانم! من امروز خوب بودم بهم مثبت میدید؟! خانم د: چقدر خودتو لوس میکنی!(بیست و نه آبان) خانم د: اول تو ثابت کن بچه ی منی بعد ادعای ارث و میراث کن! من: دزدی بهترین راهه!!! خانم د: این حرفا بهت نمیاد! زهره ت: آدمای بد که شاخ و دم ندارند! خانم د: کلاستون جالبه در اوج این که آدمو عصبانی میکنه آدمو میخندونه!(شش آذر) سوال گفته بود با استفاده از اتحاد مزدوج اینعبارات رو حل کنید؛ خانم د: اتحاد چیه؟! زینب م: مزدوجه! ریحانه م: خود سوال گفته مزدوجه!!!!(هفت آذر) سر مبحث شکاندن؛ حانیه ر: من عمرا" سر امتحان چنین چیزی به فکرم برسه! خانم د: نه به اون اول سال که میگفتی آسونه آسونه نه به حالا! حانیه ر: من کی گفتم؟! من: اون فاطمه س بود که از اول سال هی می گفت آسونه آسونه! همه ترکیدند(فاطمه س یکی از بچه های ساکت و درسخون کلاسه که زیاد تو سر ما کوبیدندش!) متأسفانه دوستم کتاب ریاضیم رو به امانت گرفت و خاطره ها تا همین جا موجود است! زنگ ریاضی سال نود و یک - نود و دو فصل اول: خانم د: مریم م هم زبون در آورد (ده مهر) برگرداندن زبان ریاضی به فارسی بود... یکی از جملات x*x+1> x بود.علت به علاوه یکش را گفتم؛ خانم د: یه دست شیک براش بزنید. میخوای بری ریاضی؟! من: بله! خانم د: حقته! یکی از روزهایی که حانیه الف پای تخته بود؛ حانیه الف: خانم مثبت نمیذارید؟ خانم د: چرا حانیه الف: جونم در اومد خانم د: اسمت چی بود؟ حانیه الف: حانیه الف (ده مهر) یک بعد از ظهر دلگیر؛ خانم د: چه کلاس شیکی دارید با این که بعد از ظهره همگی فعالید یکی: فقط اشتباه جواب میدیم! (هه هه!) روزی که یکی از بچه ها بد عطسه کرد؛ خانم د: پسرم دانشجوی ارشده. چند وقت پیش میگفت: تو کلاسمون یه دختره جوری عطسه کرد که من تعجب کردم. همه پسرا خندیدند و مسخرش کردند.... خانم ها خیلی خوبند. خدا وقتی خانم ها رو خلق کرد گفت: تبارک ا... (بیست و دو مهر) خانم د چیزی گفتند... زهره ت: درسته! خانم د: نه بابا! ت (زهره) خیلی بچه ی خوبیه فقط یه ذره حاضر جوابه! فصل دوم: مثالی برای مجموعه: من: مثل معلم های ما و اون کلاس خانم د: چه عجب! صدات در اومد. امروز ساکت بودی! واقعا" صدات گوش نوازه(اگه اونقدر جدی نمیگفتند فکر میکردم دارند مسخره می کنند!) وقتی متن با لباس طنز اما تلخ و فلسفی(http://myhighschool.loxblog.com/post/7) رو خوندم خانم د: این دختر ما قلم خوبی داره ولی شما یه ذره کتابهای فلسفی بیشتر بخون!(بیست و دو مهر) در وصف صالحه ص؛ خانم د: دختر خوش غیرتیه با این که خوابش میاد به زور داره نگاه میکنه!(بیست و چهار مهر) ریحانه م به دستشویی رفت و سریع برگشت؛ زهره ت: رنگ و روش باز شد!(بیست و چهار مهر) ثمینه ه: کتابم چه خوشگل شد! خانم د: می خوای پز بدی هنرمندی؟! (بیست و چهار مهر) زینب م: خانم میشه برم صورتم رو آب بزنم؟! خانم د: چرا؟! زینب م: چون حالت خماری بهم دست داده!(بیست و چهار مهر) در وصف راضیه ن؛ دختر صادق و مهربونیهو مؤدبه! حانیه الف هنگام پاک کردن تخته دستش را روی موهایش گذاشت تا گچی نشود؛ خانم د: همین یه وجب مقدس خاک نشینه روش؟! زبان فارسی سال نود و یک نود و دو قسمت دوم خانم ل: احساسات وحشتناکی در وجودشون موج میزنه (درباره شخص بنده گفتند)عشق به زبان فارسیه ها صداهاشون میره بالا! سوال: خاص و عام بودن اسم های زیر را ثابت کنید... شهاب؛ نیوشا ط: شهاب اگه سیاره باشه... هدی م: مگه شهاب سیاره است؟! همه ترکیدند قید نشانه دار... قید: به زور خانم ل: برای این قیدها مترادف بیارید ریحانه م: زوری! خانم ل: م! اون فرهنگ لغتت رو فعلا" ببند. درس "زبان شناسی چیست؟ (2)؛ خانم ل: من این درس رو خیلی دوست دارم. عنوانش خیلی خشک و زننده است (اردیبهشت) ء به جای ی؛ من: وای این ی (ء) دیگه حذف شده! خانم ل: پس چی بذارند؟! من: ی! مثل آدم! خانم ل: مثل آدم!!! مثال برای به کار بردن کلمه فردوسی در نقش مفعول؛ من: فردوسی را کشتم! خانم ل: قاف! اینه سوالای آخر سالت؟! درس خلاصه نویسی... آخرهای سال توضیحات برای امتحان؛ خانم ل: از این درس یه سوال تپلی اومده من: تپل یعنی چی؟ خانم ل: یعنی مایه دار. من چون پسرم تپله، همه چی رو تپل میبینم من: آخی، عزیزم!(اردیبهشت)
Power By:
LoxBlog.Com |