دبیرستان من
دومین جلسه شورا بعد از درست کردن میز دفتر مدیر آغاز شد؛ همه با کمک هم میز را درست کردیم. بعد از معرفی اعضای کمیته به صحبت درباره مشکلات بچه ها پرداختیم. شرح وظایف هر کمیته را هم قرار شد خانم م به ما بدهند.(بعلت سری بودن جلسات از توضیح بیشتر معذورم) اولین جلسه شورای ما با معرفی اعضا شروع شد. با امید شورایی متفاوت کارمان را آغاز کردیم و پس از خواندن سوگندنامه، رئیس و معاون و منشی شورا مشخص شد. دیگر اعضای شورا هر کدام یکی از پنج کمیته اجرایی، آموزشی، پرورشی، ورزشی و بهداشت را بر عهده گرفتند و قرار شد چهار تا پنچ عضو برای هر کمیته مشخص و دفعه بعد اعضا را معرفی کنیم. بعد هم درباره مسائل و مشکلات مدرسه صحبت کردیم. به نام خدایی بزرگ بزرگ که در فکر کوچک ما نمی گنجد انتخابات شورای دانش دانش آموزی، در زنگ تفریح دوم *روز چهارشنبه سوم آبان نود و یک* به خوبی و خوشی برگزار شد و زنگ ناهار نتایج شمارش آراء اعلام شد؛ مریم پ، زهرا ت و من رای آوردیم و این موضوع مرا بسی خوشحال کرد!!! خدای خوبم، ممنون!!! شکر تو را به خاطر نعمت هایی که روز به روز افزون و افزون تر می شود... شنبه ششم آبان نود و یک، اسم بچه ها و تعداد آرایی که آورده بودند را بر مقوایی روی در راهروی ورودی زدند؛ من با سی رای نماینده شده بودم، در صورتیکه زهره ت با یک رای کمتر از من –یعنی بیست و نه رای- نماینده نشد! « این موضوع چقدر برای ما عجیب بود» نوشته شده در هفتم آبان نود و یک ساعت بیست و یک و بیست و یک دقیقه. به نام خدایی که همه چیز می داند من کاندید شورای شورای دانش آموزی شده ام. امروز تبلیغات خود را بر در و دیوار مدرسه چسباندم. یکی از تبلیغاتم بچّه ای بود که لباس خرگوش پوشیده و دست می زد. روی عکس هم نوشته بود: به من رای بده! از روی این تبلیغ به در دفتر معلم ها، در نمازخانه، سمت راهروی ورودی و دم دیواری به سمت پله ها ختم می شود، چسباندم. دو نوع دیگر تبلیغ را هم به در و دیوار های مدرسه زدم. (با کمک دوست عزیزم زهرا ت) فردا انتخابات شورای دانش آموزی است و هیچ کس جز او نمی داند چه کسی انتخاب می شود. اگر من رای بیاورم که خدا سپاس گذار می شوم و برای بهبودی وضع مدرسه می کوشم و اگر هم رای نیاورم هیچ اشکالی ندارد و حتما خدا خواسته است که مسئولیت کمتری بر دوشم باشد. به امید فردایی بهتر... شامگاه دوم آبان (هوا بارانی/پر از حس خدا)
Power By:
LoxBlog.Com |