زنگ آزمایشگاه سال نود و یک – نود و دو


دبیرستان من

زنگ آزمایشگاه سال نود و یک – نود و دو

 

زنگ آزمایشگاه به جد زنگ مفرحی بود و سوتی های ما و معلم به مقداری زیاد بود که حدود دوازده صفحه از انتهای دفترم مربوط به سوتی می شود!

ولی خب هشتاد درصد سوتی ها برای آوردن در اینجا مناسب نیستو به قول معلممون: شما بی ادب ترین کلاسی بودید که داشتم!

 

یه بار اومدم بگم: ذوق مرگ گفتم: ذوگ مرق!

 

یه بار دیگه یه دوستی داشت درباره رخشورخونه صحبت می کرد؛

من: خانم! شما یخ شور خونه دارید؟!

 

خانم ک: واگرا باشه چجوری بازتاب میکنه؟!

مریم م: هیچ جوری!

 

ما یه پدیده داشتیم به اسم تبلت. یعنی چون فضای آزمایشگاه کوچیک بود و امکان استفاده از تخته نبود معلم شکل رو برای یه نفر تو دفترش می کشید بعد بقیه از رو اون شکل میکشیدند. ما هم برای بالا بردن کلاس کار میگفتیم تبلتتو بده! بعد همیشه سر این که معلم شکل رو برای کی بکشه دعوا بود. یه بار من که اون سر میز بودم موقع شکل کشیدن با شتاب و وضع بدی دفترم رو دادم. نوبت شکل کشیدن تو دفتر هدی م هم که شد، هدی م داد زد: با این خودکار نه!؛

خانم ک: این جا همه مشکل دارند. اون که دفترشو اونجوری میده. اینم از این (هدی) (بهمن)

 

یه ذره لوله کشی بخاری آزمایشگاه غیر استاندارد بود. بچه ها میگفتند: اگه گاز انشعاب کنه تو روزنامه ها می نویسند: یک معلم و نه دانش در اثر گاز گرفتگی جان خود را از دست دادند. نرگس ز هم می گفت: بعد یاس میاد برامون آهنگ میخونه! (اشاره به آهنگ از چی بگم)

 

 بخاری درست پشت صندلی من بود؛

خانم ک: چه سرد شده هوا

من: نه! من دارم می سوزم!

یکی: تو نسوزی کی بسوزه؟

هدی م:بوی سوختنی میاد!

من: منم!

قشنگ مانتوم بوی اتو می داد. آخه بخاری قشنگ چسبیده به صندلی من بود!

نرگس ز: چه باحاله یکی بسوزه بدوئه تو حیاط

 

خاطره ی بعدی رو معلم مون جدا" خواهش کرد ننویسم چون سوتی بدی داد! از اینجا آوردنش معذورم!

 

بچه ها داشتند آهنگ میخوندند؛

نرگس ز به ریحانه م: جرئت داری چشمای وحشی رو بخون!

ریحانه م: مگه چیه؟!

نرگس ز: بخون اونجاش که رسیدی داد بزن!

ریحانه م: اون جاش بوق می زنیم!

 

یکی: راضیه تو نمیخوای اسم بچتو روزنه بذاری؟!

راضیه: نه من همینطوری حالم بده!

یکی: پس یکی تو راهه!

ریحانه م به ثمینه ه: در رو ببند! هی در رو وا میکنه ما هر جلسه میگیم ببند!

راضیه ن: عین این گداها که دم در دستشویی میشینن!(آخه دم در می نشست همیشه!)

ثمینه ه: مگه کلاسمون دستشوییه؟!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط بچه مدرسه ای| |


Power By: LoxBlog.Com