زنگ دین و زندگی سال نود و یک – نود و دو


دبیرستان من

زنگ دین و زندگی سال نود و یک – نود و دو

 

هنگامی که معلم عصبانی شد؛

خانم ف: چقدر خانم صدر از شما تعریف کردند، گفتند ما گزینش کردیم. چه بچه هایی، چه خانواده هایی! من تو اون کلاس خیلی آرامش دارم!

 

یه روز خوب اسفند؛

فاطمه پ: زهر مار، کوفت، مرض!

 

بحث ازدواج و مخالفت دوستان؛

خانم ف: ما سال سوم درباره ی ازدواج صحبت می کردیم. یه دختری مثل این خانم (حانیه ر) می گفت: مرد چیه! اول از همه ازدواج کرد. شوهرش خاکش کرد.

زهره ت: فرقش اینه که یکی پیدا شد اونو بگیره. کسی پیدا نمیشه اینو بگیره!

خانم ف: به افتخارش!

 

یکی از دوستان پای تخته نوشته بود: خدایا ازت بدم میاد؛

خانم ف: کی اینو نوشته؟! کفر محضه!

 

سر بحث غسل مس میت؛

حانیه الف: خانم یعنی قصاب ها بعد از کارشون باید غسل کنند به جسد دست می زنند؟

خانم ف: وای الف! اون انسانه که باید...

 

متن کتاب: برخی از افراد توقع ایثار و فداکاری یک طرفه از دوست خود دارند تا جایی که انتظار دارند در هر امر باطل و ناحقی هم از آنان حمایت کند.

حانیه ر: مثل من!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط بچه مدرسه ای| |


Power By: LoxBlog.Com