دبیرستان من
زنگ ریاضی سال نود و یک - نود و دو فصل اول: خانم د: مریم م هم زبون در آورد (ده مهر) برگرداندن زبان ریاضی به فارسی بود... یکی از جملات x*x+1> x بود.علت به علاوه یکش را گفتم؛ خانم د: یه دست شیک براش بزنید. میخوای بری ریاضی؟! من: بله! خانم د: حقته! یکی از روزهایی که حانیه الف پای تخته بود؛ حانیه الف: خانم مثبت نمیذارید؟ خانم د: چرا حانیه الف: جونم در اومد خانم د: اسمت چی بود؟ حانیه الف: حانیه الف (ده مهر) یک بعد از ظهر دلگیر؛ خانم د: چه کلاس شیکی دارید با این که بعد از ظهره همگی فعالید یکی: فقط اشتباه جواب میدیم! (هه هه!) روزی که یکی از بچه ها بد عطسه کرد؛ خانم د: پسرم دانشجوی ارشده. چند وقت پیش میگفت: تو کلاسمون یه دختره جوری عطسه کرد که من تعجب کردم. همه پسرا خندیدند و مسخرش کردند.... خانم ها خیلی خوبند. خدا وقتی خانم ها رو خلق کرد گفت: تبارک ا... (بیست و دو مهر) خانم د چیزی گفتند... زهره ت: درسته! خانم د: نه بابا! ت (زهره) خیلی بچه ی خوبیه فقط یه ذره حاضر جوابه! فصل دوم: مثالی برای مجموعه: من: مثل معلم های ما و اون کلاس خانم د: چه عجب! صدات در اومد. امروز ساکت بودی! واقعا" صدات گوش نوازه(اگه اونقدر جدی نمیگفتند فکر میکردم دارند مسخره می کنند!) وقتی متن با لباس طنز اما تلخ و فلسفی(http://myhighschool.loxblog.com/post/7) رو خوندم خانم د: این دختر ما قلم خوبی داره ولی شما یه ذره کتابهای فلسفی بیشتر بخون!(بیست و دو مهر) در وصف صالحه ص؛ خانم د: دختر خوش غیرتیه با این که خوابش میاد به زور داره نگاه میکنه!(بیست و چهار مهر) ریحانه م به دستشویی رفت و سریع برگشت؛ زهره ت: رنگ و روش باز شد!(بیست و چهار مهر) ثمینه ه: کتابم چه خوشگل شد! خانم د: می خوای پز بدی هنرمندی؟! (بیست و چهار مهر) زینب م: خانم میشه برم صورتم رو آب بزنم؟! خانم د: چرا؟! زینب م: چون حالت خماری بهم دست داده!(بیست و چهار مهر) در وصف راضیه ن؛ دختر صادق و مهربونیهو مؤدبه! حانیه الف هنگام پاک کردن تخته دستش را روی موهایش گذاشت تا گچی نشود؛ خانم د: همین یه وجب مقدس خاک نشینه روش؟!
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |