دبیرستان من
اولین زنگ مثلثات سال و نود و یک اول مهر: در این روز، اولین باری بود که ما خانم ب معلم مثلثات مون رو می دیدیم. ایشون در مورد درس شون گفتند: مثلثات خیلی سرنوشت سازه! ایشون گفتند من سی سال تو مدارس دولتی کار می کردم و این حرف کنجکاوی من رو برانگیخت و پرسیدم: ببخشید خانم شما چند سال سابقه دارید؟ با شنیدن جواب برق از سرم پرید: چهل و یک سال! بعد هم بحث به دانشگاه تربیت معلم که قبلا اسمش دانشسرای عالی بوده کشیده شد. از اونجا هم به انتخاب رشته و این که سهمیه دخترا کمتر از پسرهاست رسیدیم . بعدشم ما عصبانی به بانی های این سهمیه بندی فحش دادیم و من گفتم: ما دخترا باید اعتصاب کنیم، پدرشون رو در بیاریم!
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |